بدون عنوان
دخترم .... روشنایی روزهای آینده ام... از روزی که گام های کوچکت روانه زندگیمان شده دنیایم دگرگون شده دیگر جز تو و آینده تو به چیز دیگری فکر نمیکنم.... گاهی هراس دارم از اینکه مبادا نتوانم آنگونه که باید و آنگونه که دوست دارم برایت مادری کنم اما میدانم که میخواهم از جانم برایت مایه بگذارم.... ماه تابان من دنیای این روزهای من اندکی سخت میگذرد اما با هر نگاه و خنده دلنشین تو آرام میشوم و غصه هایم را از یاد میبرم..... نفسم هر وقت بزرگ شدی و توانستی نوشته های مامان را بخوانی دوست دارم بزرگی عشق من و پدرت را با تمام وجودت درک کنی... تمام دنیای ما در تو خلاصه میشود آرنیکا جان........دوستت داریم فرزندم.... ...
نویسنده :
مامان
23:15