بهار آرنیکا
سلام دختر ناز مامانی...
منو ببخش که خیلی خیلی دیر وبلاگتو آپدیت میکنم.... بذار به حساب شیطونی بیش از اندازه خودت و مشغله فراوان مامانی .... نازدونه مامان از فروردین به بعد چیزی برات ننوشتم الان خلاصه وار و با کمک عکسات همه چی رو میگم.... اولین دندونت که 12 فروردین در اومد دومیش هم 17 اردیبهشت(دوتای پایینی)... بعدش تو فاصله کمی تا امروز که 20 خرداده 4 تا دندون داری 2 تا بالا 2 تا پایین ... مامان قربون اون مرواریدای سفیدت بره... فرهنگ لغتت هم شده جوجو( هر جانداری که راه بره از مورچه تا فیل)، توتو( توپ) ، میومیو( صدای گربه) ، تاب تاب، بابا، اتی، تاتی، نه، بده، بیا، بدو بدو، ماما، دو ، ته( منظورت سه) ، آبی، اهورا( هر کسی زنگ خونه رو میزنه یا موبایل میزنگه فورا می پری و میگی اهورا...فکر میکنی پسرخاله ست)، دوده(معلوم نیست چیه و کیه)و...... فدای حرف زدنت....
دیگه برات بگم خیلی شیطون شدی بچه ها رو خیلی دوست داری شدیدا عاشق مهمونی هر کی بیاد خونمون دیگه نمیزاری بره... غذا خوردنت افتضاحه به حدی که همچنان با کلیپ ترانه و رقص و آواز دو لقمه غذا میخوری.... همش میدوی و مشغول بازی... اینم ناگفته نمونه رقصیدن رو خوب بلدی و با هر آهنگ شادی حسابی می ترکونی.....
دختر قشنگم اینو بدون که هر نفس مامان و بابا به نفسهای تو وابسته ست تو همه بود و نبود مایی ... الانم تمام فکر منو بابا، تو آرامش زندگی کردنته ... همه هم و غم ما اینه تو زندگی راحت و آرومی داشته باشی ... امیدوارم بزرگ بشی و ما شاهد موفقیت هات تو زندگی باشیم....
میخوام عکسای این سه ماه رو با هم بذارم ...
بریم سراغ عکسات....
تو این عکس روز نهم خرداد ماه عمو فرزاد از حج برگشته بود ما هم رفته بودیم فرودگاه واسه استقبال خوشبختانه دختر خوبی بودی و زیاد اذیت نکردی ..این عکسم تو فرودگاه ازت گرفتم
آرنیکا و خرس دست ساز مامانی....
تو این عکس عزیز دلم تازه از خواب بیدار شده
اینم آرنیکا تو جشن 11 سالگی سینا
آرنیکا و پسر خاله اهورا تو مراسم عروسی
خانم مهندس در حال خانه سازی
عاشق این عکستم با اون ژست خوردنیت..
13 خرداد جشن تولد نرگس بود که تو مهد کودک اداره مامان، واسش یه جشن کوچولو گرفتیم این عکساتم مال همون روزه.... وجودمی به خدا.....
اینم عکس دسته جمعی با دوستات تو مهدکودک
از راست به چپ: آرنیکا ، آدیش ، نرگس ، تارا ، سارا
اون روز آنیتا و مرسانا و هلیا غایب بودن
خیلی بهتون خوش گذشت آخراش هم همتون با هم شروع کردین به رقصیدن
این عکسم یه روز قبل از تولد نرگسه...
از راست به چپ: آنیتا، آدیش، سارا، آرنیکا، هلیا، نرگس، مرسانا
ماشالا به این همه جوجه خوشکل...
آرنیکا و امیرعباس و اهورا
این عکس مال 18 اردیبهشت ماه 93 تو خونه خاله جون
نفس مامان جون خیلی عاشق تاب بازی هستی وقتی تو تابی خودتم شعر میخونی(تاب تاب، تاب تاب....)
دختر مامان در لحظه سال تحویل
اینم عکسای تعطیلات نوروزت که با عموهات بیرون رفته بودیم....
فقدق مامان در حال چای خوردن.....
آخه چه جوری نخورمت با این چای خوردنت؟؟؟؟
ادای بابا رو در میاری ؟؟؟؟
الهی مامان فدات شه.....